ریاست جمهوری در ایران به دلیل جمهوریت حکومت ایران وجود دارد اما در اصل حکومت ایران، جمهوری نیست و جمهوریت ندارد آنچه هست جمهوری اسلامی است پس شاید بهتر باشد که بگوییم ریاست جمهوری اسلامی. تفاوت جمهوری با اسلامی و جمهوری اسلامی تفاوت زیادی است.
بررسی ماهیت کلمه جمهوری و اسلامی و ارتباط آنها با یکدیگر
از نظر ماهیتی و وجودی اگر بخواهیم بررسی کنیم قرار گرفتن کلمه جمهوری در کنار کلمه اسلامی جای سوال و بحث دارد. واژه جمهوری برآمده از یک تصویر ایده آل از یک جامعه ای است که در آن مردم، خود جامعه خود را اداره می کنند و قوانین را وضع می کنند و گروه یا شخص خاصی بر جامعه حکمرانی نمی کند و همه مردم آزادی بیان داشته و از حقوق برابر در برابر قانون برخوردارند. اما حال به کلمه اسلامی نگاهی بیندازیم؛ این کلمه اشاره به یک دین دارد و ادیان به هر شکلی اشاره به یک نوع سبک زندگی بر مبنای یک نوع اعتقادات دارند و از نظر سیاسی و حکومت داری دارای فلسفه به خصوصی نیستند و ماهیت این کلمه با کلمه جمهوری از نظر سیاسی تفاوت فاحشی دارد جمهوری از ابتدا به عنوان یک سبک حکومت داری قوام و نظریه پردازی شده است اما کلمه اسلام و اسلامی به یک روش خاص زندگی انسان ها حتی به صورت فردی و اخلاقی اشاره دارد.
حال اگر تفاوت ماهیت سیاسی اسلام و جمهوری را به کناری بنهیم و فرض بر این بگیریم که کلمه اسلام را می توان ماهیت سیاسی مدرن بر آن قائل بود اگر بخواهیم از نظر حکومت داری و سیاست باز هم این دو را مقایسه کرده و در کنار هم بگذاریم به مشکلاتی برمی خوریم.
دیگر تفاوت ماهیت جمهوری و اسلامی را از نظر موضوع سیاست می توان در بحث آزادی و مشارکت مردم دانست؛ فرض بر گرفتن مبنای وجودی سیاسی اسلام می توان گفت این سبک حکومت داری خواه نا خواه بر مبنای مبانی یک دین است و یک دین بر مبنای ساختار انحصاری خودش حکومت می کند و مردم زیر دست خود را به یک شکل می خواهد هر چند به ظاهر. به عبارتی دین حال اسلام بر اصول خود، قوانین را نگاه می کند و در قوانین مذهبی و دینی جایی برای افکار دیگر و گروه های دیگر و همه مردم نیست بلکه آزادی محدود می گردد اما چنین تفسیری در ماهیت جمهوری وجود ندارد ( هر چند در اینجا تعریف ما شکل های عینی جمهوری که دیکتاتوری هم هستند نیست بلکه منظور خود این کلمه و هستی آن است)؛ جمهوری در معنای واقعی کلمه خود یک نوع مردم سالاری با آزادی بیان و حقوق برابر برای همه مردم است.
پس همانطور که در بالا تحلیل شد کلمه جمهوری با اسلامی تفاوت های آشکاری دارد و اینکه چگونه و بر چه منطق و مبنایی این دو کلمه در ایران، کنار هم قرار گرفته اند خود جای سوال دارد و اصلا چنین چیزی از نظر فلسفی و ماهوی قابل امکان است که با توجه به تحلیل بالا باید گفت خیر.
پس با این تفاسیر، ترکیب جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی قابل جمع و امکان نیست و نهادن این دو کلمه کنار هم نمی تواند معنای مورد نظر را برساند. حال این نوع ترکیب چه خواهد بود یا چه خواهد شد می توان گفت با توجه به تضادهای موجود در این دو احتمالا اتحادی بین این دو شکل نخواهد گرفت و یا از هم دو می شوند و یا یکی بر دیگر غالب می گردد. یعنی ممکن است آنچه از این دو شکل می گیرد به هیچ کدام ربط نداشته باشد و یا یکی از این دو باشد و این که هر دو در یک اتاق باشند قابل تحقق و تصور نیست و آن طور که در ایران با توجه ساختاری که در نهادهای قانونگذاری و اجرایی و قضایی مشاهده می گردد کلمه اسلامی آن بیشتر غالب است.
آیا انتخابات ریاست جمهوری در ایران مبنای منطقی دارد؟
با توجه به تحلیل بالا که انجام شد و تناقض های موجود در ارتباط جمهوری با اسلامی ذکر شد می توان گفت وقتی در چنین فضایی که جمهوری با اسلامی ادغام شده باشد ریاست جمهوی نیز علی القائده معنا و کارکرد خود را از دست می دهد به خصوص که مقامی بالاتر از ریاست جمهور در چنین فضایی وجود داشته باشد. به عبارتی وقتی ما از ریاست جمهور صحبت می کنیم یعنی کسی که ریاست یک جمهوری است در حالی که به خصوص در ایران بالاتر از آن یک مقام بالاتر وجود دارد که هم کلمه جمهوری زیر سوال می رود و هم کلمه ریاست جمهوری معنا و مفهوم خود را از دست می دهد پس فی الواقع می توان گفت نه جمهوری در ساختار و ترکیب جمهوری اسلامی ماهیت و هستی می یابد و نه ریاست جمهوری.