مخاطبی که به دنیال این عنوان به این صفحه آمده است می داند از چه می خواهم صحبت کنم. تقریبا همه آنان که دستی در این موضوع داشته اند می دانند چه می خواهم بگویم.
دانش و دانشگاه های ایران بعد از انقلاب به دلیل ایجاد سهمیه های تحصیلی مختلف و همچنین شیوع دانشگاه های آزاد و پیام نور به سمت صنعت مقاله و پایان نامه سازی های تقلبی حرکت کرد و بی اعتبار و سلاخی شد.
من از آنان که در صنعت مقاله و پایان نامه و رساله سازی فعالیت دارند گلایه ای ندارم و می دانم که اکثر آنها افراد با سوادی هم هستند و حتی ممکن است از تحصیلات عالی برخودار باشند و ممتاز هم باشند. بسیاری از این افراد به این کار به عنوان یک منبع درآمد نگاه می کنند و شاید حتی چاره ای نداشته باشند.
حتی می توانم بگویم از کسانی که سفارش تولید مقاله و پایان نامه و رساله خود را به صنعتگران تولید مقاله و پایان نامه می دهند نیز نمی توان گلایه چندانی کرد. اکثر این افراد بی سواد بوده و توان کار فکری و قلمی ندارند و برای کسب دانش وارد مقطع ارشد و دکترا نشده اند بلکه فرصتی بوده است حال به دلیل داشتن سهمیه های مختلف یا داشتن پول که توانسته اند به راحتی به این موقعیت برسند و الان هم می خواهند راحت مدرک آن را نیز بگیرند.
اما از چه کسانی برای درست شدن این صنعت تولید و عرضه مقاله و پایان نامه باید گلایه و شکایت کرد؟
بیشترین شکایت را از استادان تقلبی و فاسد و بی سواد و بی اصل و نسب و بی شرف از نظر دانش و تحصیل و استخدام دانشگاه باید کرد؛ کسانی که به اصطلاح و مثلا باید پاسدار علم و دانش باشند و جلوی هرگونه تقلب و بی بندوباری و دروغ علمی را بگیرند. البته مشکل دیگری که هست بسیاری از این استادان بی سواد بوده و خود نیز با تقلب و رانت و سهمیه بر این مسند نشسته اند و در بسیاری از مواقع خودشان موجب تثبیت این وضع اند. به طور مثال وقتی مقاله یا پایان نامه ای شکل می گیرد و برچسب علمی بودن می خورد یکی از دلایل اعتماد به آن نام آن استاد دانشگاه زیر عنوان آن است؛ آیا اینان نمی دانند این مقاله یا پایان نامه چگونه تولید شده است.
بخواهیم دقیق تر شویم این استادان تقلبی و فاسد و بی سواد و بی اصل و نسب و بی شرف از نظر دانش و تحصیل و استخدام که خود موجب این وضع فاجعه بار شده اند، خودشان به احتمال زیاد با رانت و پول و سهمیه های مختلف به این جایگاه رسیده اند و در این وضع اگر بخواهیم دقیق تر شویم حتی این استادان تقلبی هم بانی این وضع نیستند.
پس چه موضوعی را می توان جستجو کرد که ما را به این وضع رسانده است؟
موضوعات اجتماعی مثل هر مقوله ای در خلا شکل نمی گیرند و با مقوله های بسیار دیگر اجتماعی ارتباط دارند. می توان آغازگر این وضع را از زمانی دانست که سهمیه های تحصیلی بنیاد ایثارگران و … به راه افتاد و باعث گردید راه ورود ناشایستگان ذهنی و تحصیلی به هر شکل به دانشگاه باز شود و به این ترتیب افرادی بدون اصالت تحصیلی و ذهنی در جایگاه غیرمرتبط نشستند.
همچنین دومین عامل این سیستم بیمار دانشی در ایران از زمانی شروع شد که دو دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور در هر ده کوره ای شعبه ای برای تولید مدرک زدند و ورود به دانشگاه را تبدیل به یک مسئله بی اهمیت و مسخره نمایند که هر فرد بی اصالت تحصیلی و ذهنی بتواند ورود کند.
در چنین وضع و بستر مملو از تقلب تحصیلی که افراد بی اصالت می توانند وارد دانشگاه شوند نتیجه می شود رشد چنین افرادی در همه زمینه های اجتماع و در نتیجه این افراد که توان تحصیلی و ذهنی ندارند در ادامه تحصیل خود موجبات رشد تولید مقاله های تقلبی و پولی را فراهم می آورند و سپس این افراد خود در جایگاه استاد هم قرار می گیرند در نتیجه تعهدی نسبت به سلامت دانش در ایران ندارند چون درکی از این موضوع ندارند و برعکس باعث تثبیت این وضع می گردند.
برای نابودی این صنعت فاسد تولید مقاله و پایان نامه و رساله تقلبی چه باید کرد؟
با توجه به تحلیل بالا که انجام دادم اول از همه باید این چرخه فسادزای علمی را با بستن راه استفاده از هر گونه سهمیه و رانت تحصیلی را برداشت و سپس دانشگاه آزاد و پیام نور محدود گردد.
عیسای درخشان/ خرداد 1403